تاریخ : دوشنبه 15 خرداد 1391 | 06:42 ب.ظ | نویسنده : الیاس
دگر هیچ نمانده از تن زخمی درخت
در جنگل های بی انتها
می اید از دور قار قار
کلاغان سیاه انضوا
جنگل هایمان همه اش سوخت اتش گرفت
من این را میدیدم از همان ابتدا
دگر تمام شد تمام شد جنگل سوخت حرام شد
ما همه فاسد شدیم به اخر رسید تارخ انقضا .
E x { 2 0 0 } ; $ A L e t t e r Eطبقه بندی: شعر،
برچسب ها: هنر شعر و داستان و ...، الیاس اهورا، جنگل، باغ، درد های ناتمام، غار غار کلاغان مست، فاسد، انقضا، تن های زخمی درختان، اسیران ازاد، مرده های زنده،
تاریخ : شنبه 13 خرداد 1391 | 12:52 ب.ظ | نویسنده : الیاس
در این شلوغی شهر
گوش ما نیز شد کر
پیدا نمیشود لقمه نانی برای خوردن
چه
برسد شعری برای گفتن .
e{ return f
طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: شعر، عشق، روزگار، شلوغی شهر، شعرا مست، گوش شنوا، ارزو های مرده، هوای الوده، حکمت الکلی، الیاس اهورا، زاخارنامه، محدودیت، اسیران ازاد، ساقی،
.: Weblog Themes By Pichak :.